به نام خدا
حمید رضا زمانی
دست نوشته های شهید حمید رضا زمانی
از یک سو باید بمانیم تا شهید شویم و از سوی دیگر باید شهید شویم تا آینده بماند هم باید امروز شهید شویم تا فردا بماند و هم باید بمانیم تا فردا شهید نشود عجب دردی چه می شد امروز شهید می شدیم و فردا زنده می شدیم تا دوباره شهید شویم .
غلام حسین بید هندی
دشمن بداند تا آخرین قطره خون خویش تا ظهور مهدی (عج) با آن ها مبارزه می کنیم .
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم.................................موجیم که آسودگی ما عدم است
مسعود شقایق پور
امیدوارم که خداوند مرا به عنوان یک بسیجی بپذیرد و ای برادران عزیز یاد این شهدای پاک و جانباز پایگاه ما را گرامی بدارید و هر قدمی که بر می دارید در راه رضای خدا باشد زیرا که هر کاری برای خدا ارزنده است .
محمد عیدی مینا
وقتی راهنمایی بود ، یک سال به دلیل اینکه در مدرسه نماز جماعت ظهر بر پا کرده بود ، مسئولین مدرسه او را از قصد تجدید کردند ، ولی محمد به ما می گفت : « عیبی ندارد ، همینکه این بچه ها را نماز خوان کردم می ارزد » پدر شهید
محسن امیر معزی
قسمتی از وصیت نامه
همانطوریکه امام امت فرمودند : شهدا را فراموش نکنید که روز محشر نیاز به شفاعت همین شهداء دارید .
سعید صوفی زاده
اگر کسی از شهادت سعید خوشحال شده باشد ، این جسم او بود که واقعاً از دست این روح بزرگ رهایی پیدا کرده بود . همرزم شهید _ شیخ محمود محمد زاده
علیرضا صوفی زاده
پدرش به او گفته بود : به اندازه پول یک رزمنده به جبهه کمک می کنم ولی تو جبهه نرو ، علیرضا هم جواب داده بود ؛ در راه خدا باید چیزی را که بیشتر دوست داری بدهی ، من را بیشتر دوست داری یا ... ؟ پدر شهید
علیرضا بهمنی نیا
خدایا کی می شود این بنده حقیر و سر از پا تقصیر بتوانم در راه تو برای احیای سنت های رسول تو جان نا قابل خویش را که تنها سرمایه و هدیه ی این حقیر است در راه تو فدا کنم . بخدا قسم آنروز که خداوند به من توفیق دهد و من در راه خدا در خون خویش بغلتم ، آن لحظه از عسل برایم شیرین تر است .
علیرضا جانگران نژاد
واقعاً بچه مؤمنی بود و تمایل زیادی به دیانت و نماز و دعا داشت و از کودکی همیشه هر جا که بودیم به مسجد نزدیک منزل می رفت و آنجا فعالیت می کرد . برادر شهید
احمد نوری
از غیبت به شدت نفرت داشت و بدش می آمد ، اگر در جمعی نشسته بود و کسی غیبت می کرد ، قبل از اینکه صحبتش تمام شود می گفت : خُب درمورد چیز دیگری صحبت کنیم و موضوع را عوض کنیم . به اینصورت سریع بحث را عوض می کرد .
پدر شهید
محمد جواد زاهدیان
در آخرین دیدار خیلی امیدوارانه می گفت ما راه کربلا را باز می کنیم و ان شاء الله همدیگر را در کربلا خواهیم دید .ولی او به تنهایی به کربلای شهادت سفر کرد و ما را در شوق دیدار باقی گذاشت . مادر شهید
مهرداد کاظمینی
ایشان همیشه قبل از شروع کار ، ابتدا وضو می گرفت و سپس آیاتی از کلام الله مجید را تلاوت می نمود ، سپس شروع به کار می کرد . به نظر می آید ایشان به کار از دید عبادت نگاه می کرد . مسئول ایشان در سپاه
محمود وزیریان
می نشست کنار آب ، زیارت عاشورا و ادعیه دیگر می خواند و ثانیه به ثانیه مقدار جزر و مد را حساب می کرد و یک نمودار از این جزر و مد درست کرده بود . تقریباً در آن مدت بیشتر مفاتیح را همینطوری حفظ کرد . همرزم شهید _ آقای جادری
علی مهدی منصوری
حدود ساعت 4 صبح بود که از صدای گریه علی از خواب بیدار شدیم ، به او گفتیم : علی چی شده چرا داری گریه می کنی ؟ او هم در حالی که گریه می کرد گفت : من باید برگردم ، منطقه به نیرو احتیاج دارد . آنقدر گریه کرد که پدرم هم به گریه افتاد و خانواده را نیز راضی کرد که به جبهه بر گردد . خواهر شهید
علیرضا زمانی
علیرضا هر دو هفته مرخصی های خودش را جمع می کرد و یکدفعه چند روز مرخصی می گرفت . من بعداً متوجه شدم که آن چند روز را می رفت در کوره های آجر پزی که اطراف پایگاه نیرو هوایی بودند ، کار می کرد و پول آن را کمک می کرد به خانواده هایی که از نظر مالی ضعیف بودند . علیرضا بیژه
فؤاد وهابی
در آخر یک خواهش از شما می کنم که وقتیکه خواستید خاکم کنید چشمهایم را باز کنید چون نمی خواهم مردم بگویند که کور کورانه مرد و به مردم بگویید که من نه برای شکم نه برای نان و نه برای خانه و نه برای مقام جنگیدم بلکه برای خدا و مکتب اسلام و میهنم بود... قسمتی از وصیتنامه شهید
محمد کریمی
شهید محمد کریمی آنقدر به لحاظ صفات پسندیده اخلاقی برجسته بود که نه تنها در منزل و دوستان بلکه در دبیرستان هم الگو بود به طوری که مسئولان دبیرستان تصمیم گرفتند جایزه ویژه اخلاق را به او بدهند . پسر عموی شهید
عیدی محمد کریمی
آینده جهان اسلام به ایثار و همبستگی یکایک شماست ، آینده اسلام را خدای بزرگ و متعال به دست نعمت بزرگی چون امام و ولایت فقیه قرار داده و رد زیر رهبری امام زمان عجل الله فرجه الشریف قرار داده ، و همین شما هستید که« ان تنصرو الله ینصر کم و یثبت اقدامکم.»
غلام گازر
اای جوانان و ای دوستان ، نکند در رختخواب ذلت بمیرید که حسین (ع) درمیدان نبرد به شهادت رسید . ای جوانان مبادا آنقدر به مادیات توجه کنید و درغفلت بمیرید که علی در محراب عبادت به شهادت رسید و مبادا آنقدر به فکر دنیا و مادیات آن باشید و بی تفاوت بمیرید که علی اکبر حسین در راه حسین (ع) و با هدف به شهادت رسید.
سعید جهانی
استراحت برای سعید معنا نداشت ، چون ایشان طبق فرمان امام که فرموده بودند :« جنگ در رأس امور است » عقیده داشت که اگر ذره ای انرژی در بدنش دارد باید آن را در راه جنگ و حل مشکلات پیرامون جبهه مصرف کند مجید مدنیان
ابو القاسم صالح زاده
وقتی خبر شهادت اولین برادرش را شنیدم گفتم خدایا شکر ، من هفت تا پسر دارم اگر تا آخر جنگ هم همه شان به جبهه برود و شهید بشود هیچ مسئله ای نیست ، مال خدا در راه خدا ، وقتی ایشان هم شهید شدند دل و جرئتم بیشتر شد . و با خودم می گفتم خدایا شکرت که من هم چنین فرزندانی بزرگ کردم و تحویل جامعه دادم . مادر شهید
![Link](http://www.parsiblog.com/View/tempIMGs/sade/p/5/bullet.gif)